مجله طا جواهر



اولین و تنها مجله تخصصی طلا جواهر، نقره، ساعت و آنتیک درایران


آموزشیسبک زندگی

موفقيت شما در گرو اين 6 کار است

نه گفتن را ياد بگيريد

همه ما انسانها همچون موشهاي همستر در چرخه باطلي فقط دور عادتهاي خود ميچرخيم. کارهايي را انجام ميدهيم که نبايد انجام دهيم و در موقعيتي که هستيم باقي ميمانيم و به خيال خودمان جايمان راحت است. اما خبر نداريم اين عادتها ميتوانند به ما ضربه بزنند زيرا برايمان عادي شدهاند و متوجه صدمات آنها نيستيم. اما برخي از افراد موفق، قبل از اينکه خيلي دير بشود از اين عادتها رها ميشوند. شما هم اگر ميخواهيد در شغل و زندگي خود موفق باشيد بايد رهايي هاي زير را انجام دهيد.

1- رهايي از تلاش نکردن

هنگامي که مي‌خواهيد کاري را رها کنيد باز هم در آن لحظه در بطن آن اتفاق هستيد. اين ذات آدمي است که به انسان مي‌گويد اين کار بسيار دشوار است و مانع از انجام تصميمات مي‌شود. اما آيا ما تصور مي‌کنيم زندگي آسان است؟

اکنون زمان درست فکر کردن و گرفتن تصميمات درست است. وقتي وارد کاري مي‌شويد آن را انجام دهيد. شايد به تلاش بيشتري نياز داشته باشد اما انجامش دهيد و در نيمه راه رهايش نکنيد. اين کارها مي‌تواند در مورد شغل، زندگي يا حتي ورزش کردن براي تناسب اندام باشند. به ياد بياوريد که چرا اين کار را شروع کرده‌ايد و با همان انگيزه اوليه راه خود را ادامه دهيد. هر چه بيشتر دست روي دست بگذاريد و اقدامي نکنيد، انجام تصميماتتان دشوارتر مي‌شود. شايد حتي بدتر، هميشه مي‌خواهيد کاري را انجام دهيد و هيچ‌گاه هم انجامش نمي‌دهيد. پس دست از تلاش نکشيد و به سوي اهداف خود گام برداريد.

2- رهايي از امروز و فردا کردن

تعلل در انجام کارها بدترين مانع براي رسيدن به اهداف است. چند بار در زندگي با خود گفته‌ايد: فردا انجامش مي‌دهم؟ و دست از آن کار کشيده‌ايد؟ هراس از تغيير و شروع مرحله جديد است که مانع از پيشرفت انسان‌ها مي‌شود. مگر نه اينکه براي خود آمال و اهدافي داريد، بنابراين از اينکه امروز و فردا کنيد و مدام کار امروز را به فردا بيندازيد، پرهيز کنيد. اين نوع تنبلي هيچ کمکي به شما نمي‌کند. آيا صد در صد دليل مشخصي براي اين تعلل وجود دارد؟

3- رهايي از قرباني بودن

وقتي مردم مي‌گويند من اين کار را انجام مي‌دهم، يا من در اين رابطه مانده‌ام زيرا گزينه‌اي ديگري ندارم، در واقع فقط خودشان را گول مي‌زنند. همه انسان‌ها در همه زمينه‌هاي زندگي حق انتخاب دارند. شما براي انجام هر کاري که مايل هستيد حق انتخاب داريد. وقتي در شرايط و موقعيت‌هايي باقي مانده‌ايد که به هيچ وجه از آن رضايت نداريد، در واقع فقط خودتان هستيد که خود را قرباني کرده‌ايد.

اگر رابطه، محل زندگي، محل کار و … برايتان ناراحت کننده است هيچ فردي غير از خودتان نمي‌تواند شما را از آنها رها کند. هيچ فردي شما را مجبور به انجام کاري نمي‌کند مگر خودتان بخواهيد. اينکه از محدوديت‌ها يا مشکلات براي دوستان خود حرف بزنيد و از مشکلات شکايت کنيد کار بسيار نرمالي است. اما وقتي آنها راهکار درست را به شما نشان مي‌دهند در پاسخ نگوييد: “اما من نمي‌توانم!” با اين جمله فقط خودتان را قرباني خودتان مي‌کنيد. از خود بپرسيد چگونه مي‌توان مشکلات را برطرف کرد و واقعا در مسير تحقق آنها قدم برداريد. قرباني ترس‌هايتان نباشيد.

4- رهايي از هميشه “بله” گفتن

وقتي به کار يا رويدادي بله مي‌گوييد، در واقع به رويداد ديگري نه گفته‌ايد. اگر به ساعت‌هاي شاد زندگي بله مي‌گوييد، مسلما به مسايل ديگري (هر چه که خود مي‌دانيد)، نه گفته‌ايد. به‌طور مثال، وقتي به تماشاي يک برنامه تلويزيوني بي‌ارزش بله مي‌گوييد، به‌طور مثال به شستن ظرف‌هايي که در سينک جمع شده‌اند، نه گفته‌ايد. تا وقتي به ديروقت کار کردن در شرکت بله گفته‌ايد در واقع به رابطه زناشويي يا خانوادگي خود نه گفته‌ايد. به اين مسايل فکر کنيد. گاهي لازم نيست به همه اتفاق‌ها يا به همه حرف‌ها پاسخ مثبت داد. گاهي لازم است “نه” گفتن را ياد بگيريد. اگر هميشه بله‌گو باشيد خيلي از مسايلي که در زندگي دوست داريد را از دست خواهيد داد. ميان “بله” و “خير”(گويي‌هاي خود تعادل برقرار کنيد).

5- رهايي از انتظار داشتن از ديگران

اين گزينه را با مثال توضيح مي‌دهيم: آقايي سال‌هاست در شرکتي کار مي‌کند و به‌طور تقريبي همه زير و بم کار را به خوبي مي‌داند. مديران شرکت نيز به او اطمينان کامل دارند و خودش هم مي‌داند که لياقت ارتقا گرفتن را دارد. او منتظر است تا مديران بالادست سِمت شغلي و حقوق او را افزايش دهند. اما اين اتفاق رخ نمي‌دهد. چرا؟ زيرا خودش هيچ درخواستي نمي‌کند!

در بسياري از شرکت‌ها، به‌ويژه شرکت‌هاي بزرگ و باتجربه کارمندان نمي‌توانند به سرعت ارتقا پيدا کنند. اگر خود کارمند هيچ درخواستي در اين زمينه از آنها صورت ندهد، بايد 10 سال منتظر بنشيند تا شايد مدير او را به مقام بالاتر منصوب کند.

نبايد از ديگران انتظار داشته باشيد ذهن شما را بخوانند و بدانند شما چه مي‌خواهيد. بايد حرف بزنيد و خواسته‌هاي خود را بگوييد. فقط اينکه در دل و در ذهن خود چيزي را بخواهيد کاري از پيش نمي‌برد. حرف‌هايتان را بگوييد و خواسته‌هايتان را مطرح کنيد. اگر حرف نزنيد مطمئن باشيد صد سال هم بگذرد چيزي درست نمي‌شود و ديگران نمي‌فهمند شما چه مي‌خواهيد.

6- رهايي از پرهيز

بسياري از ما دوست نداريم کارهايي را انجام دهيم اما مجبور هستيم زيرا انسان‌هاي بالغ و عاقلي شده‌ايم. زندگي فراز و فرود دارد. شما‌ نمي‌توانيد هميشه قسمت‌هاي خوب را گلچين کنيد و قسمت‌هاي بد را کنار بگذاريد. بايد همه را با هم داشته باشيد. اگر براي رسيدن به خواسته‌هاي خود سخت تلاش نکنيم، هيچ‌گاه قدردان آن نيز نخواهيم بود. اگر کاري حوصله‌تان را سر مي‌برد و خسته‌تان مي‌کند، دليل نمي‌شود آن را کنار بگذاريد يا به تعويق بيندازيد. کمي منطقي‌تر به زندگي نگاه کنيد و برخيزيد و حتي کارهاي دشوار را هم انجام دهيد. مطمئن باشيد نتيجه اين تلاش‌ها را روزي مي‌بينيد و همه خستگي‌ها از تنتان خارج مي‌شود.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا