سال ۱۸۹۶میلادی، معدنچیانی در منطقه کلوندایک، طلا کشف کردند و خبرش همهجا پیچید. هنگامی که سال بعد خبر به سیاتل، واشنگتن و سانفرانسیسکو رسید، هجوم جویندگان طلا به منطقه آغاز شد. در ابتدا برخی کاوشگران ثروتمند شدند، اما اکثریت چیزی بهدست نیاوردند.
در این بین، برخی از اهالی منطقه یا کسانی که زودتر برای یافتن طلا به این مناطق آمده بودند و چیزی نیافتند، ناامید شده و راه دیگری برای ثروتمند شدن ساختند. چون این افراد اطلاعاتی نسبت به منطقه و شرایط آن بر حسب شناخت و تجربه داشتند، جهت مجهز کردن افراد، به آنها تجهیزاتی مثل بیل و کلنگ و… میفروختند یا با دریافت هزینههای هنگفت بهعنوان راهبلد و مسیریاب رگههای طلا، مشغول بهکار شدند و برخی در این راه از جویندگان طلا نیز بیشتر ثروتمند شدند. گفتنی است در این راه، اداره گمرک برای صدور پروانه معدن، کشتیهای مسافربری برای حملونقل دریایی افراد و برخی مشاغل جانبی دیگر نیز درآمدهای هنگفتی به جیب زدند، اما افسوس که جویندگان طلا، در سالهای ۱۸۹۸ و ۱۸۹۹ به مطلوب نائل نیامدند و در انتها این تب با هزینههای فراوان جانی و مالی ازسوی جویندگان، فروکش کرد.
کمتر کسی است که اسم بورس و سهام را نشنیده باشد یا در این کارزار اقتصادی، به جهد و تلاش نباشد.
هرجا که پا بگذاریم، اسمی از بورس یا تحلیلهای اقتصادی خواهیم شنید. از بسیاری میشنویم که ماشین، منزل، زمین یا طلا را فروخته و چون شنیدهاند که بورس سودآور است، فعلا وارد میشوند تا پولی به جیب بزنند. یا به همین قصد وام گرفتهاند تا چند صباحی در معاملات بورس مشارکت داشته و در مدت کوتاهی ثروت قابلتوجهی کسب کنند. چون شنیدهاند که تنها با چند کلیک ساده، میتوان کسب درآمد کرد. بیشتر تازهواردان رویاهای زیبایی را با شنیدن اسم بورس در ذهن میپرورانند و برای دستیابی به ثروتی بادآورده و زودهنگام دنبال فرمولهای جادویی و رانتی هستند.
افرادی هم هستند که توانایی کسب درآمد از بازار معاملات را ندارند و از سویی دیگر میدانند، تازهواردان بهدلیل طمع و وسوسه ثروت هنگفت و زودهنگام، حاضر به پرداخت هزینههای ثابت و متغیر، در هر قالبی هستند. در نتیجه این افراد در قالب مدرس، استاد، تحلیلگر و هزار عنوان دیگر، تحت کانالهای VIP یا صفحات اینستاگرامی، با فروش سیگنالهای رانتی، پکیجهای آموزشی صفر تا صد بورسی و امثال اینها، شاید با هزینههای هنگفت به جویندگان طلا بیل میفروشند یا مسیریاب رگههای طلایی هستند که خودشان هرگز به آن دست نیافتند. شاید نیاز باشد با دانستن مسائل بالا، مواردی را برای فعالان بورسی یادآور شویم؛ فعالان قدیمی بورسی، برای درک بیشتر رفتارهای فعلی تازهواردان کتابهایی مانند« ایران جامعه کوتاهمدت و سه مقالهٔ دیگر» نوشته محمدعلی همایون کاتوزیان را چندینبار بخوانند و بدانند رفتارهای فعلی ناشی از چه زمینههای فکری و رفتاری است. توصیه میکنیم فعالان تازهوارد بعد از سال ۹۶ که فقط کلیت و برآیند صعودی بازار را دیدهاند، صبور باشند و مطالعه کنند و در صورت نیاز کلاس بروند و از منابع گوناگون استفاده کنند، اما نه برای دستیابی به فرمولهای طلایی و جادویی یا در قالب پکیج، بلکه براساس منابع و کتب معتبر چراکه در این شرایط خیلی از افراد، استاد بودن و تحلیلگر بودنشان را مدیون روند بازار هستند و چنانچه بازار روندی خلاف آنچه فعلا در پیش گرفته، از خود بروز دهد، دست و پای استادی ایشان در هیاهوی امواج منفی شاخص گم خواهد شد.
در ضمن، این مطالب، به هیچ عنوان در برگیرنده کلاسهای اصولی و مبنایی اقتصادی و بورسی نبوده و نیست، بلکه اتفاقا توصیه میشود، برای برخی مطالب ارزنده، حتما از این کلاسها و آموزشها بهره بگیرید، چراکه برای آموختن هر زبانی، ابتدا باید الفبای آن زبان را آموخت و الفبای بورسی را میتوان به کمک برخی کلاسهای اصولی و مبنایی یاد گرفت. در انتها یادآور میشوم، در این بازار با وجود تمام مشاورهها، اطلاعات و تجزیه و تحلیلها، مسئولیت تصمیمات هر فرد، بر عهده خود فرد بوده و هزینهها ممکن است هیچ بازگشتی نداشته باشد. فعالیت بورسی، معامله و سرمایهگذاری مانند اظهارنظرهای همه چیز دانی ایرانیوار نیست، چون هر لحظه باید برای تحلیل اشتباه یا انتخابهای نامناسب، هزینههایی به بازار پرداخت کنیم و گاهی این هزینهها میتوانند، تمام تعادل، آرامش و روال زندگی را برهم بزند.
فرهاد اسماعیلزاده – تحلیلگر بازارسرمایه