چگونه شارون خزام (Sharon Khazzam) جواهرات باروح خود را ساخت؟
How Sharon Khazzam Crafts Her Spirited One-of-a-Kind Jewels
وقتی وارد استودیوی “شارون خزام” Sharon Khazzam، در یک محله ساکت و آرام در بیرون شهر نیویورک در لانگ آیلند، میشوید بلافاصله میبینید که سنگهای قیمتی پایه اصلی تمرین او هستند. تکههای زمرد و آمتیست و آکوامارین در بعیدترین مکانها وجود دارند: در درزهای کف چوبی، در چینهای یک میز سفارشی مشتری که شکل گوه ی دارد و در محفظههای یک ظرف تزئینی که مشتری به او داده است، نمایش داده میشود.
شارون خزام، طراح جواهرات خاص، فقط قطعات منحصر به فرد و غالباً سفارشی را برای مشتریانی خاص انتخاب میکند که ارزش هنری آن بیشتر ازاندازه قیراط آن اثر است. بسیاری از قطعات او قابل تبدیل هستند، مانند گردنبند بابل(Bauble) که دراین عکس به گردن دارد (جزئیات آن در سمت چپ نشان داده شده است)، که به عنوان دستبند نیز میتوان استفاده کرد. این قطعه شامل 11 نقش است و شامل سنگهای قیمتی مانند کهربای اصل، کانزیت، کهربا بالتیک، توپاز(یاقوت) آبی و زمرد است. بالا: این مجموعه از قطعات خزام شامل، از سمت چپ، دستبند زمردسبز مانزا، گوشوارههای الماس آکوامارین و نستازیا، یشم قهوه ای و گوشوارههای الماس گل میخی مارتا – گوشوارههای پنی با سنگهای قیمتی رنگی است. داستان سارا کیو.
خزام که کاملاً به دلیل نوع طراحی اش معروف است – اغلب سفارشی کار میکند – طرحهایی که تولید آن از چند ماه تا بیش از یک سال طول میکشد، خزام جایگاه خود را در لیست کوتاه طراحان معاصر جواهرات که هم تسلط فنی و هم هنر اصیل دارند، تضمین کرده است. قطعات رنگی و پرشور او زنده (سرحال) هستند اما با استانداردهای فوق العاده دقیق ساخته شده اند. وطرحها و نقاشیهایی که طی یک روند خلاق میکشد تقریباً به اندازه جواهرات زیبایی است که ساخته است.
گردنبند کوارتز لیمویی، کهربای سبز و الماسی ملانی بیش از 500 قیراط سنگ قیمتی تشکیل شده است. قلاب آن در پشت یک قطعه کوارتز لیمویی تراش خورده زمرد پنهان شده است که الماس سیاه تراش خورده و بریولت (نوعی الماس بیضی یا گلابی شکل)کوارتز لیمویی از آن آویزان است.
عشق او به سنگهای قیمتی ذاتی است. میراثی است که او از هر دو مادربزرگش به ارث برده است، آنها برای جواهرات خود ارزش زیادی قائل بودند و هرگز بدون زیورآلات دیده نمیشدند. خزام میگوید: “در ابتدا میخواستم یک طراح مد شوم، اما فهمیدم که نمیتوانم خیاطی کنم.” “بنابراین، وقتی من در FIT ثبت نام کردم” – موسسه فناوری مد در نیویورک – “در رشته جواهرات تحصیل کردم و هرگز پشیمان نشده ام. “
اولین شغل حرفه ای وی پس از تحصیل کاری بسیار دور ازشغل محبوب و فوق العاده انحصاری فعلی او بود. خزام سه سال را به عنوان طراح در دفاتر فروشندگان جواهر زالس در شهر نیویورک گذراند. عملکرد عظیم تجاری این شرکت به خودی خود یک آموزش بود. “یک اتاق بزرگ الماس، یک اتاق مدل واکس،و امکانات جداسازی سازی وجود داشت – همه خریداران آنجا بودند. و تمام کاری که من در تمام طول روز انجام دادم نقاشی کشیدن بود. مثل مدرسه جواهرات بود. »
او از زالس به جواهر فروش میراثی انگلیس Asprey نقل مکان کرد. رابین راو، رئیس وقت آنجا، با تشخیص استعداد او (و تمایلش به آموزش بیشتر)، او را برای کارآموزی به شرکت معروف تولید جواهرات Carvin French اعزام کرد.در آنجا، او در کنار استاد جواهرساز آندره چروین (André Chervin)کار کرد. او بیادمیاورد: “هیچ وقت هیچ چیز به اندازه کافی از نظراو (آندره) خوب نبود.” “او خیلی چیزها را به من یاد داد.” پس از یک سال، او به Asprey بازگشت تا هر فصل یک مجموعه طراحی کند. موقعیت برای یک استعداد تازه با تخیلات زیاد کاملا مناسب بود. آنها این مورد که من جوان هستم و هنوزشکل نگرفته ام را دوست داشتند. او با خنده تعریف میکند: ” یک بار گردنبندی طراحی کردم که کاملا شبیه قورباغه بود. “.
هنگامیکه در سال 1993 اولین فرزندش متولد شد، خزام به تنهایی بیرون رفت و کارش را به نام خود راه اندازی کرد. Asprey اولین حامیکارهای او بود. آزانسی در نیویورک اولین مجموعه او را به نام Stitch به فروش رساند، که شامل یک حلقه طلا با ریسمانی ازالماس مرصع که در اطراف آن میپیچد. طولی نکشید که بارنیز نیویورک (Barneys New York) با او تماس گرفت. خرده فروشی لوکس کارهای او را ذخیره میکرد در حالی که او سبک متمایز جواهرات خود را با نگرشی آرام و ترکیبی غیر منتظره پیشرفت داده بود که اغلب ترکیبات نامتقارن از الماس و سنگهای قیمتی بود.
خزام نسبت به سنگهایی که استفاده میکند کاملا رویکردی غیرنژادی دارد. به جای مرتب سازی بر اساس ارزش،توجه بیشتری بر روی زیبایی شناسی داشت. “من سنگهایم را بر اساس رنگ گروه بندی میکنم. که تقریباً مانند یک پالت رنگ است. ” و آن پالت واقعا دیدنی است. بخشهای تکراری از گوهرها در هر اندازه، برش و رنگ، اتاقی از آتلیه او را اشغال میکند. یک سینی از سنگهای با توناژزرد حاوی سنگهای خورشید و اسپسارتیتها، یاقوت کبود یاقوت کبود و کابوچونهای زرد است. یاقوتهای برمه ای “اصل ” در جای دیگر در کنار تورمالینها ودرازیها نشسته اند. تنوع مشابهی برای هر رنگ وجود دارد. خزام در طول دو دهه گذشته هر سنگ را شخصاً انتخاب کرده است. او میگوید: “من صدها هزار سنگ دارم.” “و اگر یکی را انتخاب میکنم، به این دلیل است که آن را دوست دارم.”
هنگامیکه خزام در حال طراحی قطعه ای مانند این گردنبند است، ایتدا آن را در یک اِشل (مقیاس) طراحی میکند و سنگهای قیمتی را با موم روی نقاشی میچسباند.
او یک مکان مناسب برای سنگهای قیمتی منحصر به فرد دارد، هم آنهایی که فوق العاده خوب هستند – مانند یک یاقوت سرخ بسیار کمیاب که او در حال حاضر آن سنگ شدیدا برایش عزیز است – و هم سنگهایی ارازنتر که به سادگی “دیگر هرگز دیده نخواهند شد”.
خزام میگوید: برخی از موادی که با آنها کار میکنم گران نیستند، اما این موضوع مهم نیست. ” به همان اندازه که یک نفر میتواند دیوانه ی برشی ازیشم سبز و یا سنگ اهک باشد به همان اندازه هم عاشق زمرد کلمبیا میتواند باشد. “من سنگهای خاص را کنار هم قرار میدهم فقط به این دلیل که آنها با هم تکمیل میشوند. به خودم محدودیت نمیدهم.فکر شما زیباست و این زیبایی در خلق یک اثرتاثیر د ارد..
رنگ روشن (واضح) یکی دیگر از علائق خزام است. او میگوید “عاشق رنگها هستم. زیرا نشان دهنده ی زندگی است،من با یک پالت بی رنگ خیلی خوب نیستم. ” هنگامیکه او با الماس کار میکند، یک رویکرد غیر سنتی را در پیش میگیرد و به سمت نقصها گرایش پیدا میکند، همانطور که در یک حلقه یک بادبادک غیرمعمول را به عنوان قطعه اصلی خود ساخت. بیش از یک دهه، او در ساخت طلا و جواهر با برش الماس پیشتاز بود، که قبلا به دلیل اجزا واضح و اشکال ناهماهنگشان مورد غفلت قرار گرفته بودند.
فلسفه طراحی من یک موضوع مشترک دارد – جواهرات متنوع و پوشیدنی(قابل استفاده همیشگی)، با ذره ای تخیل، که غالباً متحرک به تصویر کشیده میشوند. ” این دسته از جواهرات شامل یک حلقه با یک لعل بنفش (آمتیست) بیضی 25 قیراطی و یک مجموعه پابند با یاقوت کبود نارنجی و یک حلقه کوارتز لیمویی و یاقوت کبود آبی است.
آراستن سنگهای او فقط محصولی اکتسابی از طبیعت نیست. خزام ترجیح میدهد که مواد در دسترسش باشند تا بتواند وقتی سفارشی از مشتری گرفت، بلافاصله آنها را روی یک طرح پیاده کند. وی توضیح میدهد: “باید برای انجام کارم همیشه سنگ داشته باشم، در غیر این صورت بایدزمان زیادی را صرف جستجوی آنها کنم.” به نظر میرسد قطعات او برای ایجاد شادی طراحی و ساخته شده بودند. او یک آویز به شکل پری دریایی ساخت که به ساعت وصل بود ویک شاخه کوچک زمرد حکاکی شده برای دُم داشت.گوشواره به اندازه یک قطره جسورانه با رنگین کمانی از سنگهای قیمتی سِت شده است. و دستبندهایی که ترکیبی از جواهراتی بااشکال متفاوت، برشها و رنگهای نامحدود است. علاوه بر سنگهای قیمتی دلپذیر، متحرک بودن یکی ازویزگیهای قطعات اوست، مانند مجموعه زنده ی Shimmee، که حاشیههایی از سنگ را نشان میدهد وپایههای متحرک خود میرقصند و میلرزند.
در اینجا، خزام یک دستبند طراحی میکند، و سنگها و جایگاههای مختلف را آزمایش میکند تا زمانی که قطعه شکل درست خود را پیدا کند.
مشتریان خزام علاقه ای در به رخ کشیدن موقعیت خود با جواهرات ندارند. او میگوید که “هیچ کس از من نمیپرسد که سنگ چند قیراط دارد. این مشتری من نیست، آنها قصد ندارند ثروت خود را به کسی نشان دهند. او نمونه ای از گردنبند بچه گانه ای، که زنجیری رنگارنگ از سنگهای قیمتی در اشکال مختلف دارد را ذکر کرده است. “این یک رویکرد زیر رادار است. ممکن است به اندازه ریور الماس ریوی یرا (بخشی از کرانه ی مدیترانه در شمال ایتالیا وجنوب شرقی فرانسه) گران باشد، اما میتوانید از آن حتی در داروخانه هم استفاده کنید. من نمیخواهم افراد فقط جواهرات را در گاوصندوق نگه دارد. باید هر روز آن را بپوش(استفاده کن) و لذت ببر. “
سمت چپ: دفتر خزام دارای یک تابلوی الهام بخش رنگارنگ است که پر از عکس، الگو و طرح است. سمت راست: مجموعه جواهرات چشمگیر اواست که نشان میدهد که در صورت نیازاز یکی از موارد مناسب استفاده خواهد کرد.
یکی دیگر از زیباییهای طراحی او این است که قطعات او اغلب به روشهای مختلف تغییر شکل میدهند. گوشواره قطره ای میتواندبه یک گردنبند با زنجیرطلا تبدیل شود. یا یک دستبند ممکن است به عنوان یک گردن آویز با محفظههای مخفی باز و بسته استفاده شود. خزام با اجرای نقشههای خود به شبکه ی صنعتگران – تکه قریباً همگی مستقر در شهر نیویورک هستند – اعتبار بخشیده است. “داشتن یک جواهر مانند پیوند قطعات است. شما باید مطمئن شوید که همه چیز در ارتباط با هم است. “
با ساخت فقط یک نمونه درهرطرح، خزام برای ساخت موارد بعدی ازاد است. اگر مشتری قطعه خاصی را که فروخته شده است یا دیگر موجود نیست را بخواهد، با الهام از نسخه اصلی قطعه را برای او درست میکند. گردنبند توری، در سمت راست، یک زبرجد سبز 24/45 قیراطی است که از آن یک عقیق سرخ گلابی شکل معلق است.
از انجایی که طرح نقشهها با دقت طراحی شده اند. هربخش ازیک طرح برای طرح اولیه وی تهیه شده است. او دائماً دفترهای جیبی (کوچک) را با نوشتههای ناخوانا پر میکند که به عنوان جایگاه ابتکاری و طرحهای اولیه قطعاتی به کار میرود که ممکن است روزی به تولید برسند، این مجموعهها به عنوان یک بایگانی غیررسمیکار با جوهربه کار میآیند، که او تمام انگیزههای طراحی خود و استفادههای بالقوه از سنگهایی را ثبت میکند که تصورات او را تسخیر کرده اند. همانطور که یک طرح به دنیای واقعی جواهرات راه پیدا میکند، خزام نقاشیهای اولیه خود را اصلاح میکند، و برای هر سنگ مکانی را تعیین میکند. او مشخصات دقیق مقابل، پشت سر و پهلوها را مشخص میکند. حتی کوچکترین انحرافی مجاز نیست. قطعه تمام شده باید به طور یکپارچه درداخل رئوس طرح نهایی قرار گیرد. نهایت برخورد هنری برای استثنایی ترین قطعات وی اختصاص دارد. او که در گوشه ای از استودیوی خودبر روی سه پایه نشسته است، آنها را به صورت گواش درآورد، روندی که گاهی هفتهها طول میکشد. تعداد انگشت شماری از خریداران که طرحی را سفارش میدهند تصاویر کامل شده را دریافت میکنند.
توجه خزام به جزئیات کارهایش ناشی از چشم انداز او برای آینده است. “یک قطعه جواهر هنری قابل پوشیدن (استفاده کردن) است. او میگوید:آثار ما، ما را زنده نگه میدارند “. “من میخواهم اطمینان حاصل کنم که میتوانم به آثارم افتخار کنم..”