
به طراحان خلاق طلا و جواهر نيازمنديم
فرزاد زرينپور
دکتراي DBA، کارشناس ارشد MBA
و مهندس معماري

جهان ما به طرز چشمگيري رو به پيشرفت است. با ايجاد و گسترش شبکههاي ارتباطي مجازي اطلاعات با سرعت بسيار زيادي رد و بدل ميشود. همه ما نيازمنديم که خود را با توجه به همين پيشرفت جهاني در دنياي مدرن و بسيار گسترده امروز سازگار نماييم و تواناييها و تخصصهاي خود را کاملتر از گذشته بکار بريم.
در اين عرصه نوين که رقابتها تنگاتنگ شده است، کسب و کارهايي ميتوانند به خوبي از چالشهاي بازار عبور کنند که خلاقيت را يکي از معيارهاي اصلي خود قرار دهند و به دنبال ايده و افراد خلاق باشند تا بتوانند پوياتر از گذشته عمل کنند. خلاقيت چيست و به چه کسي فرد خلاق ميگويند و اصولا تفکر خلاق چگونه است.
خلاقيت، يک فرايند ذهني است که از فرد معيني و در يک زمان مشخص ديده ميشود؛ فرآيندي که در نتيجه آن، يک اثر جديد – اعم از ايده يا چيزي نو و متفاوت – توليد ميشود. توليد جديد و متفاوت، ميتواند کلامي يا غيرکلامي و عيني يا ذهني باشد. در مطالعه پيرامون خلاقيت، به دو نکته مهم زير بايد توجه داشت:
1- اول آن که خلاقيت ميتواند خلق اشکال يا صورتهاي جديدي از ايدهها يا توليدات کهنه باشد. در اين صورت، اغلب فکرها و ايدههاي گذشته، اساس خلاقيتهاي تازه است.
2- دوم اين که خلاقيت امري انحصاري است و حاصل تلاش فردي و تنها يک موقعيت يا مسئله عمومي نيست؛ از اين رو، فردي ممکن است چيزي را خلق کند که قبلا هيچ گونه سابقه ذهني از آن نداشته باشد؛ اگر چه آن چيز به صورتهاي مشابه يا کاملا يکسان قبلا توسط شخص ديگري و در موقعيت خاصي خلق شده باشد. خلاقيت، مستلزم بهرهگيري از نوع خاصي از جريان فکري است.
به عبارت ديگر، فرد خلاق، تمايل دارد که مسائل مختلف را به طرق متفاوت حل کند؛ هر چند در ظاهر، يک راه حل بيشتر براي آن وجود ندارد.
با توجه به روشن شدن تعريف خلاقيت، به پاسخ اين پرسش ميپردازيم که چگونه ميتوان خلاقيت را توسعه و گسترش داد؛ ولي قبل از آن بايد گفت که خلاقيت، امري توسعهپذير است و همه افراد، از توانايي بالقوه خلاقيت برخوردارند. براي توسعه خلاقيت، به امور زير توجه کنيد:
از آن جا که خلاقيت، امري فردي و شخصي است و هر کسي متناسب با تواناييهاي منحصر به فرد، ميتواند به توسعه و گسترش آن اقدام نمايد.
ميزان حساسيت در درک مسائل، نقش مهمي در خلاقيت دارد؛ بنابراين، با افزايش و گسترش دقت و حساسيت در درک مسائل، ميتوان به توسعه خلاقيت فردي کمک کرد.
بدون شک، آزمايش، تجربه و کنکاش، رابطه مستقيمي با خلاقيت دارند؛ پس براي رشد آن، بايد از طريق افزايش تجربه، پژوهش و انجام آزمايشهاي متنوع و متکثر، الهام از طبيعت، شرکت در نمايشگاههاي مختلف اقدام کرد.
خلاقيت، با استقلال فکر و اعتماد به نفس همراه است؛ از اين رو، براي رشد و گسترش خلاقيت، برخورداري از اعتماد به نفس، کاملا ضروري و لازم است.
خلاقيت از طريق بيان احساسات و برداشتهاي شخصي، غنيتر و عميقتر ميگردد؛ پس ميتوان با صحبت کردن درباره تجربهها و تجزيه و تحليلهاي شخصي و در ميان گذاشتن نقطه نظرات خود با ديگران، به خصوص صاحب نظران و افراد با تجربه، زمينه گسترش و توسعه خلاقيت را فراهم کرد. در بسياري موارد، بيان، توصيف و گزارش تجربه شخصي، به درک رابطه پديدهها منجر ميشود و ارتباط منطقي آنها کشف ميشود و همين امر، به يک نوآوري ختم ميشود.
خلاقيت، توسعه آگاهي، توانايي جذب و بهرهمندي از همه نعمتهاي زندگي است. بر اساس آن چه گفته شد، خلاقيت توسعهپذير است و ميتوان به کمک ابزارهاي مختلف، توانايي دروني فرد را شکوفا کرد. هر فردي با بهره گرفتن از تمام شناختهاي قبلي و تمرکز ذهني داشتن بر آن و تجهيز کردن خود به موتور حرکت و افزايش بعد انگيزشي، ميتواند به کشف ويژگيهاي منحصر به فرد خود اقدام کرده و با در اختيار گرفتن تمام دادهها و نعمتهاي وجودي، به گسترش اين ويژگي بپردازد.
با اين تعاريفي که از خلاقيت ذکر شد به مطالعه معضل پيش آمده براي صنعت طلا و جواهر کشور عزيزمان ميپردازيم و بررسي ميکنيم.
ايراني زاده هنر و زيبايي و لطافت بوده و هست ولي چرا نتوانستهايم در اين عرصه همگام با کشورهاي ديگر پيش برويم و سهم بزرگي را در اين مارکتينگ از دست دادهايم.در عوض کشورهايي هستند که در عرض يک يا دو دهه آن چنان تنوع و نوآوري در اين صنعت به وجود آورده اند که باورکردني نيست و همه آنها را مديون خلاقيت در طراحي و توليد ميتوان گفت.
به طراحان خلاق طلا و جواهر نيازمنديم
با تحقيقات انجام شده از صنعتگران و توليدکنندگان اين عرصه در مييابيم که اغلب توليدکنندگان از شرکتهاي بزرگ بينالمللي کارها را کپي ميکنند و يا همان طرحهاي ساده هميشگي را تکرار ميکنند و عموما در اين سيستمهاي کاري خبري از طراح که مفهوم طراحي و علم ساخت را بداند و اثري را خلق کند يافت نميشود.وقتي که با مديران اين کسب و کارها صحبت ميکنيم که اين روش کار کردن در مارکتينگ امروز جهاني محکوم به شکست است همه اعلام ميکنند که ما در ايران طراح خلاق جواهر که نياز بازار را بداند و با سليقه اقشار مختلف جامعه آشنا باشد، نداريم.
حال بايد پرسيد چطور ممکن است در ايراني که مدعي فرهنگ و هنر است طراح خلاق يافت نشود. نکته قابل توجه اين است وقتي با طراحان و اساتيد هنر در دانشگاهها صحبت ميکنيم متوجه ميشويم که طراحان هنرمندي داريم ولي جايي براي عرصه فعاليت آنها نيست.
آنها ميگويند توليد کنندگان عمدتا از طراحاني استفاده ميکنند که سابقه تحصيلات آکادميک طراحي در اين عرصه را ندارند و حتي هيچ پيش زمينه اي از مباني سواد بصري و خطوط را هم نميدانند و صرفا از کارهاي خارجي با تغييرات بسيار جزئي طراحيهاي معمولي را انجام ميدهند و اين مسئله به اين خاطر هست که اين افراد به ظاهر طراح با درخواستهاي مالي بسيار پايين کار ميکنند و مديران واحدهاي توليدي حاضر به تخصيص دادن بودجه مالي مناسب و منطقي براي استخدام طراحان متخصص نيستند و در واقع طراحان خلاق طلا و جواهر در اين عرصه فعاليت خاصي ندارند.
افرادي که ميخواهند وارد اين عرصه شوند ابتدا بايد به صورت آکادميک وارد رشتههاي هنر و طراحي شوند تا مفهوم خطوط و تعادلات و روش طراحي و خلق اثر و ساخت را بياموزند، در مرحله دوم بايد مشغول مطالعه و جستجو و ديدن کارهاي روز دنيا در اين صنعت باشند يعني بايد در نمايشگاههاي بزرگ بين المللي شرکت نمايند و طراحيها را بررسي و تحليل نمايند تا با تفکر بازتري بتوانند وارد اين عرصه گردند.جالب است که بدانيد با اين وجود هم اين پايان کار نيست يک طراح خلاق جواهر بايد بداند که چگونه جواهر توليد ميشود يعني بايد از نزديک مراحل توليد و تواناييهاي ساخت يک اثر را ببيند تا درک درستي را در ساخت داشته باشد. اما اين را بدانيد با گذراندن تمام اين مراحل باز هم نيازمند متغير ديگري که بسيار حائز اهميت است ميباشند اين افراد بايد نيازهاي جامعه، سليقه آنها و طبع رفتاري آنها را بسنجد. چون هر چقدر طراح خلاق باشد ولي در جهت نياز جامعه عمل نکند باز هم محکوم به شکست است.
لازم است اين نکته را تکرار کنيم که در اين سالها متاسفانه از صنعت جهاني توليد جواهرات بسيار دور مانده ايم. بخشي از آن را بايد در ساختار بيمهري دولت جستجو کرد که چرا صنعت پول ساز و ارز آور طلا و جواهر کشور را ناديده گرفته و هيچگونه حمايت مالي، آکادميک و آموزشي خاصي را براي اين صنعت شکل نداد و در عبارتي ساده تر حتي نگاهي هم به اين عرصه نميکند و چه زيبا کشورهايي مانند ترکيه از اين خلأ استفاده کردند و جاي ما را پر کردند.اما بخش ديگر آن را هم بايد از کم لطفي توليد کنندگان ببينيم که اغلب از طراحان خلاق و متخصص استفاده نميکنند.
اکثر توليدکنندگان ما هنوز هم به صورت سنتي کار ميکنند و به رشد فکري مارکتينگ جهاني امروز نرسيده اند. همه اين معضلات گفته شده باعث سقوط شديد اين صنعت با توجه به تواناييهاي بسيار بالاي آن شده است.
براي گذر از اين نابساماني صنعت جواهر و کسب و کار آن چاره اي بايد انديشيد و همه بايد وارد اين عرصه براي حل اين معضلات شوند.بايد رشتههاي تخصصي طلا و جواهر به صورت گسترده در دانشگاهها تدريس شود و سرمايه گذاران و توليد کنندگان براي تحول عظيم در طراحي بايد تعامل مستقيم با اين دپارتمانهاي آموزشي داشته باشند و واقعاً بودجه مالي خاصي را براي ارتقاء سطح دانش طراحي و ساخت در نظر بگيرند و در مرحله بعد برگزاري مسابقات طراحي جواهر به صورت گسترده و ايجاد کارگاههاي تمريني جهت ارائه طرحهاي نوين طراحان به يکديگر و توليد کنندگان ميتواند کمک شاياني به اين عرصه داشته باشد که همت دولتمردان ما را ميطلبد.
در اين صورت ما هم ميتوانيم با کمک نيروهاي متخصص طراحي، توليدات بهتر، پوياتر، زيباتر داشته باشيم که در داخل کشور مشتريان جديد و مشتاق تر را جذب کنيم و سهم بيشتري از بازارهاي منطقه اي و بين المللي را به خود اختصاص دهيم . همه ما بايد بدانيم که وقتي در اين عرصه و صنعت کار کنيم فعاليت ما بر پايه زيبايي و هنر ساخته ميشود و طرح خلاقانه حرف اول را ميزند به نحوي که حس زيبايي و شعف را به مشتري القا ميکند و مستلزم همت و عزمي راسخ است، براي رسيدن به اين هدف بزرگ بايد بگويم ما به “طراحان خلاق طلا و جواهر” نيازمنديم.